کد خبر: ۱۱۲۸۲۱
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۱

مذاکره با چماقِ دیپلماسی  

شوشان ـ صالح محمدیان :

مذاکره‌ی مدنظر ترامپ؛ مذاکره‌ای مبتنی بر منطق عرصه‌ی نبرد بر سر میز گفت‌وگو است.
 تاکتیک محوری آن، چیزی جز اعمال تهدید نظامی  و فشار حداکثری در قالب اولتیماتومی صریح به طرف مقابل نیست:

یا  «تسلیمِ بی‌قیدوشرط  یا عواقب تهاجم نظامی را متحمل خواهید شد.»

 این استراتژی را می‌توان نمونه‌ای از یک «منوی تحمیلیِ بدون انعطاف» تلقی نمود که گزینه‌های پیشِرو را به دو انتخاب مخرب  تقلیل می‌دهد 
مشابه قراردادن مخاطب در موقعیت اعدام و پرسش:
 «مرگ به واسطه‌ی اصابت گلوله را ترجیح می‌دهی یا صندلی الکتریکی؟» 

در چنین پارادایمی، مذاکره از جوهره‌ی سازنده‌ی خود تهی گشته و به عملیاتی یک‌جانبه تبدیل می‌شود که نه بر مبنای چانه‌زنی عقلانی، بلکه بر پایه‌ی ارعاب و تحمیل اراده‌ی یک طرف استوار است. 

این روش هرگونه امکان دستیابی به توافقی پایدار ،  که محصول درک متقابل و امتیازدهی دوجانبه باشد   را اساساً منتفی می‌سازد. 
ورود ایران به چنین مذاکره‌ای، مشروط به پذیرش چارچوبی نابرابر و تحمیلی از ابتدا، خطرات وجودی را به‌همراه خواهد داشت.

 نخستین پیامد محتمل، خلع سلاح یک‌جانبه و تضعیف بنیادین توان بازدارندگی استراتژیک ایران، به‌ویژه در حوزه‌های هسته‌ای و موشکی، تحت نظارت‌های شدید بین‌المللی است.

 تجربه‌ی لیبی به‌وضوح نشان داد که چنین (توافقی) خلع سلاحی نه تنها ضامن امنیت یا بقای حکومت نخواهد بود (مشهود در سقوط قذافی پس از همکاری)، بلکه کشور را در برابر تهدیدات بعدی کاملاً آسیب‌پذیر می‌سازد.

 دومین و به‌مراتب خطرناک‌تر، تشدید جدی خطر تجزیه‌طلبی و تهدید تمامیت ارضی ایران است.
 تضعیف حاکمیت مرکزی ناشی از پذیرش فشارهای سنگین، تحریم‌های باقیمانده و از دست دادن ابزارهای حیاتی بازدارندگی، ایران را در برابر تحریکات خارجی و فعال‌شدن گسل‌های قومی-ملی‌گرایانه آسیب‌پذیرتر می‌کند.
 بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مخالف، انگیزه و منابع لازم برای حمایت از جنبش‌های تجزیه‌طلب در نواحی حاشیه‌ای ایران را دارند و خلع سلاح، مانع اصلی برای مداخله‌ی آنان را مرتفع می‌سازد.
 افزون بر این، مذاکره تحت چنین الگوی تحمیلی، ماهیتاً غیرسازنده و ناپایدار است، چرا که هرگونه امکان دستیابی به توافقی متوازن و حاصل امتیازدهی دوجانبه را نفی می‌کند.

 نتیجه‌ی محتمل، توافقی شکننده با اجرای یک‌جانبه از سوی ایران و فقدان تضمین‌های امنیتی معتبر خواهد بود که به بهای از دست رفتن بخش عمده‌ای از حاکمیت و امنیت ملی تمام می‌شود.

 بنابراین، رفتن ایران پای میز مذاکره تحت الگوی «چماق دیپلماسی» مشابه لیبی، نه تنها خطر خلع سلاح فاجعه‌بار، بلکه احتمال فروپاشی و تجزیه‌ی ایران را  به‌دلیل ساختار چندقومیتی و جایگاه ژئوپلیتیک حساس آن  به‌مراتب بیش از سرنوشت لیبی افزایش داده و چرخه‌ای جدید از بی‌ثباتی و تهدید وجودی را رقم خواهد زد.  

نظرات بینندگان